بین اللیل و السنین...

ساخت وبلاگ

حبيبتي زنبقة صغيرة
أما أنا فعوسج حزينْ
طويلاً انتظرتها طويلا
جلستُ بين الليل والسنينْ...

طویلاً انتظرتک طویلاً

جلستُ بین اللیل و السنین...

هیچ گاه نتوانستم از فکر کردن به تو بکاهم، هر چه تلاش کردم در تو غرقه تر شدم و مدام و مدام و مدام به تو فکر کردم و می کنم... و هر چه می گذرد شدت بیشتری می گیرد این اشتغال دائم به تو و دیگر هیچ نقطه ی توقفی توش نمی بینم، هیچ، قادر، هیچ... و هیچ وقت نتوانستم و نمی توانم با تو قهر کنم، آن قدر که خواسته ام تو را، آن قدر که عین نفس اصل بودنم بند تو بوده و هست... برای همین اصلا بلد نبوده ام فاصله بگیرم از تو، نتوانسته ام از شوقم به تو کم کنم، هیچ وقت این ها را بلد نبوده ام، قادر...

گم در مه...
ما را در سایت گم در مه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : foggylossa بازدید : 105 تاريخ : چهارشنبه 26 بهمن 1401 ساعت: 17:13