The most destructive manifesto of love-5

ساخت وبلاگ

منگ ام از ضربه اي كه دو سه روز است محكم به سر همه مان فرود آمده، ضربه كه چه عرض كنم؟ كوه فاجعه. اشك ام تمامي ندارد و گفتن از آن درد سينه ام را مي فشارد. 

چرا قادر فكر مي كند كه مي سازيم با اين چيزها و رد مي شويم؟ من نه از زير بار اين كوه فاجعه و نه از زير تاخت و تاز لشكر غم او نمي توانم بيرون بيايم. در اين ميان، گذر زمان يك دهن كجي احمقانه است، يك شوخي بي مزه كه هيچ وقت نمي توان جدي اش گرفت. 

قادرجانم! تو شايد از جنگ برگردي و مرد صدهزارت ببينند، من اما سالهاست سپر انداخته و شكست خورده اين جنگ ها هستم.

گم در مه...
ما را در سایت گم در مه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : foggylossa بازدید : 157 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت: 4:10