The most destructive manifesto of love-2

ساخت وبلاگ

مجال نوشتن نامه به من می دهی آیا؟ کجا باید دنبال ات بگردم؟ تو همین جایی، توی تن من. از آ خرین باری که عشق بازی کردیم از راه دور و من فکر کردم صاحب همه ی لذتهای شیرین تنانه ی دنیا شده ام خیلی نگذشته، اما من این همه بی تاب ام. بی تاب و تشنه ی تو که هنوز جسم ات را از نزدیک لمس نکرده ام. اما طعم لب هات را می فهمم و برای بوسه ات دلتنگ می شوم. عشق بازی ما تمام عیار بود. تو دور بودی؛ هزار کیلومتر دورتر از من، اما انگار این جا بودی و من توی تو گم شده بودم. محو عطر مردانه ات شده بودم و دست ام را دور گردن ات حلقه کرده بودم. تو این جا بودی، در آغوش من و من فکر می کردم چه قدر فرق می کنی با همه ی دنیا که به من نزدیک اند. تفاوت تو این طور است؛ هزار کیلومتر دورتری و این طور گفتن از تو توی رگ های من یک شیرینی مخدر می پراکند. گفتی من زیبا نیستم. اما زیبایی تو، هزار برابر بیش تر از هر کس دیگری. گفتی دوریم، لعنت بر من! پس چه طور این همه تو را درون خودم حس می کنم؟ با تو می خوابم و با تو بیدار می شوم. از کنار تو بلند می شوم، مست از آغوش ات و آن بوسه های گرم و شیرین می روم که روزم را شروع کنم. دست های تو روی دست هام است و از پشت آغوش ات مرا محکم نگه می دارد در برابر تمام تلاطم های دنیا. با دست تو به هر چیز دست می کشم. شناخت ام از هر چیز از منظر توست. انگار تو شده ام حتی. انگار با لب های تو می خندم، با ابروها و پیشانی تو اخم می کنم.  تو شده ام. از دهان شیرین تو کلمات عربی را بی لکنت و کامل ادا می کنم و ترانه های فیروز را زمزمه می کنم. تو من نباشی، من تو هستم. تماما توام حالا؛ گرچه دور باشی هزار کیلومتر و گرچه درهای گفتن به روی ام کاملا باز نباشد. تو جانی در من. دوستت دارم. هیچ گاه این طور گفتن دوستت دارم مرا پر از شیرینی خلسه ای بی پایان نکرده. هیچ عشقی پیش از این مثل تو نبوده. تو را حلاوتی دیگر است که توفیر دارد با همه دنیا. ق نازنینم. در من می مانی چون که نباشی من بی جان می شوم، چون که تو جانی در من...

گم در مه...
ما را در سایت گم در مه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : foggylossa بازدید : 173 تاريخ : پنجشنبه 12 دی 1398 ساعت: 17:11