قادر با تو در تلگرام حرف می زدم و آن قدر شوق دیدن عکست و خواندن حرفهات را داشتم که حواسم نبود وسط خیابان و گوشی ام را از دستم زدند. حالا باید دنبال گوشی و سیم کارت تازه باشم تا بعدش بتوانم گفت و گو را با تو پی بگیرم. چقدر تشنه ی حرف زدن با توام و لعنت بر این شانس...
گم در مه...برچسب : نویسنده : foggylossa بازدید : 78