گم در مه

متن مرتبط با «بیا» در سایت گم در مه نوشته شده است

بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست......

  • تو که نباشی، در که ببندی، مرا نشنوی، انگار هیچ کس در جهان نیست...., ...ادامه مطلب

  • بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست

  • آذر، آذر جانم، آذر خانم، که البته خودت آن قدرها هم این خانمی را قبول نداری، خیال نکن که ازت کنده شدم، یا تو از من می توانی کنده شوی. خواهی نخواهی وصله ی جانی آذر جانم؛ مخصوصا حالا که دارم عین تو می زنم زیر بساط کار و بار و آن لباسی را به تن می کشم که یک عمر آرزوی پوشیدن اش را داشتم. حالا من تماما تو شده ام. زیر پوست ام رفته ای و جلو آینه آن موهای سیاه ات را به من داده ای و آن ابروهای پهن ات را و آن چشم های درشت و چشمخانه های گود. حتا دارم عین تو لاغر می شوم، بی آن که بخواهم، نه این که نخواهم، که اراده ام چیزی را بخواهد تکان دهد در تن ام. تنانه گی ام مثل تو شده. آن حرص ها و تصویرهای ابتدایی و ,بیا,بیا,مرا,ماجرایی,هست ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها