گم در مه

متن مرتبط با «بودن» در سایت گم در مه نوشته شده است

اینجا نبودن

  • می شود به رفتن فکر کرد؟ فکر می کنم و دنبال اش هستم. تنها چیزی که متزلزل ام می کند این است که نبودن ام زندگی را برای کسی سخت کند. خوب که نگاه می کنم می بینم نیست آن قدرها. همان طور که من بی آنها می توانم، آنها هم می توانند. در فکر یک روش ام فقط؛ آرام و بی درد و قطعی و تمام., ...ادامه مطلب

  • گو نه دل باش و نه ایام، چه خواهد بودن

  • کارم را رها می کنم. باید رد بشوم از این دو راهه منزل. همیشه واهمه از این دو راهی ها نمی گذاشت پیش بروم؛ ترس از آن نیم تاریکی مسیر. نگاه که می کنم به این سی و شش سال، می بینم تصمیم های قاطعانه ای که در تنهایی و فارغ از فشار دیگران بگیرم کم بوده، یا شاید حتا نبوده. همیشه ترس از شکستن دلی، کدورت خاطری ، چیزی نگذاشته مصمم باشم در انتخاب ام. شاید بیش از همه هم مادرم بود که نمی گذاشت طور دیگری باشم. همیشه یک تابلو نامرئی مریمِ مسیح در آغوش و گریان را که چشم به نوری در بالای سرش دوخته بود، می گذاشت پیش روم؛ یعنی که این من و توایم و حالا خود دانی که چه کنی و در واقع خود دانستنی در کار نبود. همه او بو,باش,ایام،,خواهد,بودن ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها